تمایز، تناسب و ارتباط در برندینگ
برای اینکه یک برند به مرحله 2 برندینگ وارد شود، دو عامل مهم مورد نیاز است. درک تمایز و تناسب شخصی. برای اینکه یک برند به واقع از سوی مصرف کننده از سایر برندهای رقیب متمایز به نظر برسد، سه باور باید شکل بگیرد. اول اینکه برند با سایر برندها فرق دارد (چه مثبت و چه منفی). دوم اینکه این تفاوت منحصر به برند میباشد و سوم اینکه مشخصاً ارزش بهای بیشتر را داشته باشد.
انبوه دادههای یانگ و روبیکم اشاره میکنند که تمایز نه فقط در ساخت برند، بلکه در موفقیت برند نقش اصلی را دارد. این نقش همچنان ادامه خواهد داشت. چرا که کاهش تشخیص تمایز اغلب اولین نشانهای است که یک برند بالغ و موفق دچار افت شده است. از این رو یکی از کلیدهای فهم مدیریت یک برند بالغ این است که از درک تمایز اطمینان یابد.
ایجاد تناسب مناسب برند
تناسب به این معنی است که برند چیزی در خود دارد که برای مصرف کننده مناسب بوده یا با آن مرتبط میباشد. دادهها نشان میدهند که تناسب، کلید نفوذ به خانهها و اندازه فرانشیز است. لذا به بخش بازار یا بخش هایی که برند با آنها ارتباط دارد مرتبط میباشد. برندهای جدید و موفق بر روی نمودار رشد، بیشتر تمایز را به نمایش میگذارند تا تناسب، و چنین مینمایند که مصرفکنندگان برند را در رقابت برجستهتر می یابند.
از این رو هدف اولیه مورد توجه قرار گرفتن است. با این حال، این توجه باید در مرحله بعد به مزایایی تبدیل شود. که با سبک ویژه مصرف کننده همخوانی داشته باشد.
دادههای یانگ و روبیکم نشان میدهند که تناسب، محصول طبیعی تمایز نیست. در ایالات متحده تقریباً هیچ ارتباطی بین این دو عامل وجود ندارد. برندهای پُرسود ممکن است اغلب تمایز بالایی کسب کنند. اما از تناسب پایینی در بین عموم آدمها و تناسب بالایی در بین بخشهایی خاص برخوردار باشند. به این ترتیب رسیدن به مرحله 2 برند میتواند به معنی یک برند پایدار و سودآور باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که اغلب برندها از این مرحله فراتر نروند.
ارتباط اجتماعی برند
برای رسیدن به مرحله 3 برند، دریافتهای بیشتری باید در ذهن بازار توسعه بیابید که آن را اعتبار اجتماعی و پیوند احساسی می نامیم. اعتبار اجتماعی به دریافتهایی مربوط میشود که به نحوه نگرش دیگر آدم ها به برند میپردازد و یک عامل اجتماعی ـ فرهنگی است. چراکه بر ترکیب یا تفریق اجتماعی دلالت دارد. بنابراین همچنان که برند را به طور شخصی یا اجتماعی تجربه میکنیم، گستره وسیعی از ظرافتهای دریافتی به حوزههای پرمایهای برای مطالعه و اقدامات مدیریتی تبدیل میشوند.
پیوند احساسی به توسعه ارتباط مصرفکننده برند میپردازد که عمدتاً بر تجربه شخصی برند استوار میباشند. همچنان که یک برند در طول زمان ساخته میشود. مصرفکنندگان به مرور با آن احساس نزدیکی، اطمینان و اعتماد میکنند. به گونه ای که اگر بواسطه تجربه و دریافتهای شخصی دیگر افراد از یک برند آنها نیز با برند پیوند احساسی برقرار نمایند انتظار خواهیم داشت در نهایت آنها نیز به برند اعتماد زیادی پیدا کنند. توجه داشته باشید که پیش از بوجود آمدن اعتماد، مصرفکنندگان نیاز دارند مکرراً برند را تجربه کنند. تا نسبت به پیشبینیپذیری و قابلیت اتکاء آن اطمینان حاصل نمایند. از این رو، پایداری در تمامی جنبههای برند برای هرگونه استراتژی برند بسیار اساسی است.
دیدگاهتان را بنویسید