تلاش و کوشش در زندگی و اهمیت آن در رسیدن به موفقیت
حتما بارها شنیدید که تلاش و کوشش در زندگی یکی از پیش شرط های رسیدن به موفقیته اما اگه استعداد کافی نداشتیم چی؟ دغدغهای که بسیاری از ما داریم همینه که تصور میکنیم استعداد کافی برای موفقیت در زمینههای مورد علاقمون رو نداریم. این نگرش از کودکی در ذهن ما پایه گذاری شده. در این مقاله میخواهیم به این موضوع بپردازیم که تلاش و کوشش تاثیر بیشتری در موفقیت داره یا هوش استعداد؟ با ما در ادامه این مطلب همراه باشید.
تلاش و کوشش در زندگی مهمتره یا استعداد؟
در جامعهای زندگی میکنیم که اغلب موفقیتهای افراد به استعداد و تواناییهایشان نسبت داده میشه. فلانی زرنگه، فلانی باهوشه ، فلانی خیلی با استعداده. این جملات خیلی آشناست نه؟ اما تا به حال چقدر شنیدید که در توصیف موفقیت کسی بگن فلانی خیلی پشتکار داشته؟
احتمالاً مواردی که چنین توصیفی را شنیده باشید خیلی کمه. ولی بذارید یک واقعیتی رو باهاتون درمیون بذارم. می دونید تعداد کسانی که نابغه هستن با تعداد کسانی که دچار عقب ماندگی ذهنی هستن با هم برابره؟!
تعجب نکنین واقعا از لحاظ توزیع آماری هوش و استعداد در جامعه یک الگوی نرمال وجود دارد به همین خاطر تعداد باهوشترینها با تعداد کمهوش ترین ها برابره.
مثلا قد انسان ها رو در نظر بگیرین، همون تعداد که آدم خیلی قد بلند داریم همون اندازه هم آدم خیلی قد کوتاه داریم و تعدادشون تقریبا مساویه. منظور اینه که در اطرافتون خیلی آدمای نابغه هستن که استعدادشون شکوفا نشده یا به عبارت دیگه نتیجه نداده!
از طرف دیگه باید بهتون بگم که خیلی از افراد موفق فقط به خاطر تلاش و کوشش و پشتکار به موفقیتهای بزرگ رسیدن و اصلاً بهره هوشی یا استعداد خارقالعادهای نداشتن.
این نوع نگاه و اهمیت ندادن به تلاش و کوشش خیلی بین مردم رایجه و همین باعث میشه که به اشتباه بیفتیم و یکی از منابع اصلی موفقیت خودمون رو از دست بدیم.
نیاز ها برای موفقیت
اگر بپرسیم برای موفقیت چه چیزی نیاز دارید شاید خیلیها جواب بدن، پول، استعداد و فرصت. اما فراموش میکنن که مهمترین عامل که اتفاقاً رایگان هست و فقط به خودمون بستگی داره و بیشترین تاثیر رو هم داره تلاش و کوششه. متاسفانه خیلی از افراد در تله استعدادشون اسیر میشن. یعنی همین که از کودکی برچسب استعداد بهشون میخوره یه جورایی راضی میشن، چون راحت تر از بقیه میتونن چیزهایی رو یاد بگیرن، صفت سخت کوشی و سطح تلاش و کوشش اونها کم رنگ میشه.
به همین دلیل احتمال اینکه این افراد در تله استعداد گیر کنن خیلی بیشتره . اگه آدمای با استعدادی رو دیدین که به موفقیت چشمگیری نرسیدن احتمالا همین اتفاق براشون افتاده و تلاش و کوشش رو رها کردن.
تلاش و کوشش در زندگی یا پشتکار؟
البته تلاش و کوشش باید هدفمند باشه. بعضی وقتا کسایی هستن که خیلی تلاش میکنن اما چون هدفشون رو درست تعیین نکردن یا به دلیل اینکه خودشون رو با شرایط تغییر ندادن، تلاش و کوشش اونها به ثمر نرسیده.
مثلاً ممکنه کارمند باشن اما در یک شرکتی کار کنن که امکان رشد نداره. خیلی هم تلاش و کوشش از خودشون به خرج میدن اما به نتیجه ای که میخوان نمیرسن.
خب این افراد اونجایی که باید حرکت کنند و تغییر رو بپذیرن خوب عمل نمیکنن و به همین دلیل نتایج تلاش و کوشش اونها رو شخص دیگه ای برداشت میکنه!
مفهوم دیگهای که ارتباط نزدیکی با تلاش و کوشش داره، پشتکار هستش. پشتکار یعنی نا امید نشدن از تلاش و کوشش در جهت هدفی که میدونیم درسته. مثلا اگر در یک سازمان معتبر کار میکنیم که مسیر رشد رو برای کارمندانش فراهم کرده، شاید برای رسیدن به هدف نیاز باشه که چند سالی رو تحمل کنیم و بیشتر یاد بگیریم، اینجا پشتکار لازم داریم تا بتونیم سطح معینی از تلاش و کوشش رو همیشه حفظ کنیم و به خاطر سختیها، مسیر حرکت مون رو تغییر ندیم.
این یکی از ویژگیهاییه که تقریبا همه کارآفرینها دارن. یعنی به این سادگیها از کاری که میدونن درسته دست نمیکشن. تلاش و کوشش شما رو به سمت هدف میکشونه و پشتکار باعث میشه که این نیرو حفظ بشه.
در اینجا لازمه که اشاره کنم، تلاش و کوشش و حفظ پشتکار مستلزم داشتن یکسری ویژگیهای شخصیتی از جمله:
علاوه بر تلاش و کوشش در زندگی لازمه به خودتون اعتماد کنید
اعتماد به نفس یکی از مهمترین ویژگیهاییه که به شما کمک میکنه در مسیر رسیدن به موفقیت ثابت قدم باشید. اگه اعتماد بنفس نداشته باشین خیلی زود کوتاه میایین و تصور میکنید که مشکل از شماست. برای افزایش اعتماد به نفس هم روشهای خیلی متعددی وجود داره.
اما شاید بپرسین که بالاخره برای داشتن پشتکار انگیزه لازمه که ما نداریم! خب باید بگم که اگه به لزوم تلاش و کوشش پی برده باشین، انگیزه رو هم میتونین در خودتون بوجود بیارین. در ادامه این مطلب رو بیشتر توضیح میدم.
مطلب پیشنهادی: هدف از ایجاد امید و انگیزش در کسب و کار
تواناییهای خودتون رو تقویت کنید
اگه تواناییهای خودتون را تقویت نکنین، شکستهای پی در پی ممکنه باعث ناامیدی و از دست رفتن اعتماد بنفس شما بشه. استمرار تلاش و کوشش نیازمند اینه که بتونین پشتکار خودتون رو در مسیر رسیدن به هدف تقویت کنین. لازمه این کار اینه که تواناییهاتون رو در زمینه شغلی یا هر زمینه ای که میخوای توش پیشرفت کنین ارتقا بدین.
اما یک نکته مهم درباره اهمیت تلاش و کوشش وجود دارد و اون انگیزه داشتنه. اغلب قریب به اتفاق ما چون انگیزه کافی نداریم، به اندازه کافی تلاش و کوشش هم از خودمون نشون نمیدیم. اگه توجه کرده باشید حتی تنبلترین افراد هم در بعضی زمینهها که علاقه دارند خیلی سختکوش و با پشتکار ظاهر میشن.
پس برای اینکه بتونین تلاش و کوشش خودتون رو حفظ کنین باید انگیزه خودتون را بالا ببرین. جالب اینه که ایجاد انگیزه هم دست خود شماست و با استفاده از روشهایی میتونین انگیزه کاری خودتون رو افزایش بدین. در ادامه در این مورد بیشتر توضیح میدیم.
تلاش و کوشش در زندگی بدون انگیزه میشه؟
گفتیم که حفظ سطح معینی از تلاش و کوشش بدون داشتن انگیزه کافی امکانپذیر نیست، در واقع انگیزه مثل سوخت موتوره و میتونه موتور تلاش و کوشش رو راه بندازه.
برای ایجاد انگیزه یک نکته طلایی وجود داره و اون اینه که «شما در کاری انگیزه کافی پیدا میکنید که فصل مشترک سه گروه از کارها باشه که عبارتند از:
- کارهایی که به انجام اونها علاقه دارید و وقتی به اون کارها میپردازین گذر زمان رو احساس نمیکنید.
- فعالیتهایی که در اون توانایی و مهارت دارین و میتونین بهتر از دیگران انجامش بدین.
- کارهایی که بعد از انجام اونا پاداش میگیرین چه مادی و چه معنوی.
اگه کاری باشه که بتونه همزمان این سه شرط رو برآورده کنه یعنی هم مورد علاقه شما باشه، هم متناسب با تواناییهای شما باشه و هم براتون پاداش به همراه داشته باشه، حتما برای انجامش انگیزه پیدا میکنین. اگه احساس بیانگیزگی میکنین یعنی کاری که قراره انجام بدین این ویژگیها رو نداره.
اما به طور کلی تکنیکهای دیگهای هم وجود داره که میتونه باعث بشه شما حتی در حالتی که با یک کار کسالتآور درگیر هستید سطح انرژی خودتون رو برای تلاش و کوشش حفظ کنین.
با خودتون قرار بگذارین و برای انجام بخشی از کار پاداش تعیین کنید
مثلا پیش خودتون بگین بعد از تمام شدن 10 صفحه از مطالعه، یه بستنی میخورم. البته حواستون باشه که بدون اینکه کارتون تموم شده باشه سراغ پاداش نرید. با این کار اون شرط سوم انگیزه که گرفتن پاداش هست رو برآورده میکنین.
تصویرسازی کنید
تصویرسازی و تصور میتونه به شما کمک کنه که یک حالت هیجانی خاص رو در خودتون بوجود بیارین. مثلاً لبخند تصنعی هم میتونه باعث بشه اندکی حالتون بهتر بشه. پس تصور کنین که خیلی انگیزه دارین و میخواهید یک کار رو شروع کنین. این تصویرسازی به افزایش انگیزهتون کمک میکنه.
فکر کردن به هدف بزرگتر
وقتی به هدف اصلی و بزرگی که دارید فکر کنید، انگیزه پیدا میکنید که کارهای کوچیکتر رو به موقع انجام بدین. البته لازمه این کار اینه که از قبل یک هدف ارزشمند برای خودتون در نظر گرفته باشین.
برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف کوچک
شاید این توصیه برخلاف توصیه بخش قبلی به نظرتون برسه اما اینطور نیست. در واقع شما باید یک هدف بزرگ در ذهنتون داشته باشید. در ادامه بتونید مراحل رسیدن به اون هدف رو به صورت اهدافی کوچکتر تعریف کنین. تحقق مجموعه این اهداف کوچیک میتونه شما رو به هدف بزرگتر برسونه. اما این روش کار باعث میشه که شما در طول مسیر رسیدن به هدف اصلی، موفقیتهای زیادی رو تجربه کنین و اهداف کوچک متعددی رو پشت سر بگذارین. در هر مرحله از انجام این اهداف کوچیک، انگیزه شما برای ادامه کار بیشتر و بیشتر میشه.
با کارهای دشوار شروع کنید
اگه کتاب «قورباغهات را قورت بده» رو تا به حال نخوندین توصیه می کنم حتما بخونین. این کتاب در واقع توضیح همین تکنیک هست. وقتی در ابتدای روز سراغ سختترین و دشوارترین کار میرین با بالاترین بازده میتونین اون کار رو انجام بدین. حتی فشار ذهنی زیادی از روی شما برداشته میشه. این کار باعث میشه که بتونین سطح تلاش و کوشش خودتون رو در ادامه روز حفظ کنین و کارهای با اولویت بیشتر هیچوقت روی زمین نمونه.
در کنار تلاش و کوشش در زندگی مثبت اندیش هم باشید
مثبتاندیشی انگیزه شما را برای انجام کار افزایش میده و بالعکس، منفیبافی و منفیاندیشی شما را راکد خواهد کرد.
تلفیق کار و تفریح
شما میتونین کار یا محیط کاری خودتون رو طوری طراحی کنید که در حین انجام کار بتونین اندکی شوخی کنین یا محلی رو برای استراحت و تفریح اختصاص بدین.
البته یک موضوع اساسی هم تو این زمینه وجود داره که بهش میگن «بازیگونهسازی». چون قرار نیست توی این مقاله خیلی به مباحث تخصصی بپردازیم فقط توصیه میکنم که در این مورد اگه علاقه داشتین بیشتر مطالعه کنین.
یکی از روشهایی که شرکتهای بزرگ برای ایجاد انگیزه در کارکنان استفاده میکنن همین روش «بازیگونهسازی» یا «گیمیفیکیشن» هست.
به استقبال شکست بروید
این توصیه یک پله از نترسیدن از شکست بالاتره. نه تنها باید از شکست نترسید بلکه باید به استقبال شکست برید. مثلا یک فروشنده اگه بخواد انگیزه کاری خودش رو حفظ کنه باید خودش رو برای هزاران بار نه شنیدن آماده کنه، اگه با هر بار نه شنیدن احساس شکست کنه خیلی زود از کارش خسته میشه.
به همین دلیل یک فروشنده نه تنها نباید از نه شنیدن بترسه بلکه باید برای نه شنیدن برنامه داشته باشه!! یعنی وقتی میخواد کارش رو شروع کنه هدفگذاری کنه که مثلا من امروز قراره صد بار جواب نه بشنوم و تا این صد بار جواب رو به دست نیارم کارم رو تموم نمیکنم.
مطمئنا وقتی این هدف رو برای خودش بذاره مجبوره با بیش از صد نفر ملاقات کنه یا پیشنهاد فروش بده. همین باعث میشه که تعداد فروشهای اون روز افزایش پیدا کنه. در کارهای دیگه هم همینطوره و وقتی شما از شکست نترسید بلکه به استقبال اون برید، به موفقیتهای غیرمنتظرهای دست پیدا میکنین.
تلاش و کوشش در زندگی برای هدف ارزشمندی
اگه میخواید انگیزه کافی برای کار داشته باشین باید هدف ارزشمندی برای خودتون تعریف کرده باشین. برای هدف حاضر باشین از خودگذشتگی نشون بدین.
اینکه چه هدفی برای خودتون تعیین میکنید به شما بستگی داره و دیدگاهی که نسبت به زندگی و جهان دارید. ولی در هر صورت هر قدر که هدف برای شما ارزشمند تر باشه ، انگیزه انجام کار هم براتون افزایش پیدا میکنه.
مدیریت زمان: این مفهوم هم برای خودش یک مقاله لازم داره تا بتونیم به طور کامل اون رو توضیح بدیم. ولی به صورت خلاصه می تونم بگم که برای اینکه انگیزه شما در کار حفظ بشه باید زمان بندی درستی داشته باشین. اگه کاری رو تا دقایق آخر به تاخیر بندازین، وقتی به زمان ضربالعجل نزدیک میشین اضطراب پیدا می کنین. همین حالت هیجانی منفی میتونه شما رو از کار بندازه. پس برای اینکه بتونین آرامش خودتون رو حفظ کنین و به موقع و با کیفیت کاری رو به سرانجام برسونین باید از تکنیکهای مدیریت زمان استفاده کنین.
در مقالات بعدی به هر یک از موضوعات مطرحه در این بخش بیشتر خواهیم پرداخت. ما را دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید