با القا انگیزه، به راز وجودتان پی ببرید
در زندگي به دو گروه متفاوت از اشخاص بر مي خوريم. يکي شاد، سرحال، اميدوار، موفق وديگری مأيوس، بدبين، منفي باف و ناتوان. اشخاصي که در گروه دوم قرار دارند، اگر موقعيت های مناسبی را هم بدست بياورند باز هم آه و ناله سر مي دهند. چنين افرادي ناتوان پيش رفتن وترقی را ندارند هميشه درجا مي زنند. اما گروه نخست، همواره پيش مي تازند و رازي که از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود و «راز قانون جذب» نام دارد و موجبات پيشرفت و ترقی آدمي را فاش و آشکار مي سازد.
هیچ کس به کسب یا جمع آوری این نیرو نیاز ندارد چون منبع این نیروی بیکران در وجود خود شماست. فقط باید بدانید که چطور می توانید آن را در خدمت خود بگیرید ودر تمامی ابعاد زندگی از آن بهره مند شوید. وقتی از قدرت و توانایی ذهنی تان آگاه شدید به سادگی می توانید آنرا مورد استفاده قرار دهید. این نیروی بزرگ قادر است مجهولات و معماهای دشواری که تا این زمان از آن ها می ترسیدید و جرأت واجهه با آن را نداشتید را به سادگی برایتان حل کند. پس از پی بردن به این راز بزرگ به آسانی راه تان را در زندگی پیدا کنید و موانع کوچک و جزئی به هیچ وجه سر راهتان را نمی گیرد.
تقدير چيست؟
هدف يا منظوری نيرومند به همراه عزمی راسخ که به نتيجه ای مطلوب می انجامد را تقدير نام نهاده اند. تقدير، آن چيزي نيست که شما انجام مي دهيد، بلکه نيرويي است که همچون يک حوزه انرژي درکائنات وجود دارد. تقدير، نيرويي در درون تمامي افراد بشر است. ميدان انرژی ای است که دور از الگوهاي عادت گونه ی روزمره وطبيعي انسان جريان دارد. ما بايد بتوانيم اين انرژي را جذب کنيم و راه زندگيمان را از مسيري جديد و هيجان انگيز دنبال کنيم. قرارگرفتن در مسير تقدير، فرآيند ايجاد ارتباط با خود واقعی و کنار گذاشتن معيارهاي ارزيابی نفس است. نیرویی در کائنات است که همه چیز و همه کس به نیروی نامرئی ارتباط دارند.
همه چيز را از خداوند بخواهيد
گفتن« دوستت دارم » به خداوند می تواند آغازگر موفقیت ها باشد. ما مجموعه ای از همه ی تجربیاتمان هستیم. به همین علت می گویند که گذشته ها انسان رامحصور کرده اند. وقتی در زندگیمان استرس یا ترس را تجربه می کنیم، اگر به درستی دقیق شویم، درمی یابیم که در حقیقت دلیل آن یک خاطره است.
وظیفه شما پاک کردن خاطرات بد و منفی است، برای زدودن خاطرات منفی از حافظه ممکن است لازم باشد به کائنات دوستت دارم بگویید. بیان ساده ی جمله ی «دوستت دارم» به کائنات، شروع فرآیند این پاکسازی است. این واژه ها سبب زنده شدن احساسات بخصوص در درون شما می شوند. این واژه ها را خداوند می شنود و بعد برای پاک کردن تمام خاطرات منفی، پیام هایی برایتان می فرستد.
در صورتی که دلتان می خواهد بدانید خواسته ی درونی تان تا چه اندازه با آنچه هم اکنون از آن برخوردارید هماهنگ است، به چیزهایی که دارید نگاهی بیندازید. اگر آنچه دارید همان نیست که با کلام خواهانش هستید، بیشتر اوقات با این خواسته های کلامی هماهنگی ارتعاشی ندارید. عدم برخورداری از هماهنگی ارتعاشی به این مفهوم نیست که «قانون جذب» برای شما مؤثر نخواهد بود. این قانون همیشه عمل می کند. یعنی هرچند باورهایی دارید که با خواسته ی شما در تضاد هستند، اما این باورها را می توانید پاک کنید. وقتی باور های باز دارنده را پاک کردید، به خودتان این آزادی را می دهید که با خواسته های واقعی تان هماهنگی ارتعاشی داشته باشید.
به کامل بودن خود پی ببريد
آسمان با حالت یک ساعت قبلش کاملا متفاوت است، ولی باز هم کامل است. شما می توانید رشد کرده، تغییر یافته و به صدها شکل دگرگون شوید و باز هم یک موجود کامل باشید. جوهر کمال شما در این است که در خودتان بنگرید. هر آنچه را اکنون کامل می بینید، بپذیرید و آن وقت این قوت را داشته باشید که رشد کرده و به شخصیتی کاملاً متفاوت و در عین حال کامل تغییر کنید.
کامل بودن به اين معناست که خودتان را با ديد تازه اي بنگريد. به خودتان اجازه بدهيد که کاملاً وارد زندگي بشويد، نه اينکه هميشه در حواشي پرسه زده و فکر کنيد هنوز آن قدر خوب نيستيد که به بازي بزرگ زندگي وارد شويد. به خودتان اجازه ي رشد بدهيد وبه بالا ترين سطوح تصورتان دست يابيد، به اين شکل مي توانيد کامل باشيد.
ديدگاه و باور شما نسبت به زندگی، همه چيز را مي سازد
همه ما با کساني برخورد داشته ايم که ديدگاه هاي منفي داشته باشند. آنها دائماً در حال نق زدن، غرلند کردن و آه و ناله هستند. از نظر چنين اشخاصي هيچ چيز بر وفق مرادشان نيست. اين افراد، قرباني هاي هميشگي زندگي هستند. ماندن در کنار آنها خوشايند نيست وبه نظر مي رسد که انرژي اطرافيانشان را هم تحليل مي دهند. همینطور افرادی را می شناسیم که دیدگاه مثبت دارند. اشخاصی که همیشه خوشحال به نظر می رسند، کسانی که اوضاع بر وفق مرادشان است و ماندن درکنار آنها لذت بخش است. دیدگاه شما بسیارمهم است وروی احساساتتان تأثیر میگذارد. احساسات هم بر روی حوزه ی انرژی مؤثرند و هم زمان برای دریافت هر چه بیشتر موارد شبیه به خودشان، سفارشی به کائنات مخابره می کنند.
شگفتی های ضمير ناخودآگاه و شعور باطن
از پرورش افکار منفي، سياه و مخرب در کشتزار ذهن وضمير ناخودآگاهتان دست برداريد و هر بار که دستخوش هجوم اين گونه انديشه ها قرار مي گيريد، آنها را با پندار و خيال هاي خداگونه جا به جا کنيد. براي سلامتي خودتان دعا کنيد و براي کساني که در دل نسبت به آنان کينه و خصومت مي ورزيد، آرزوي خوشبختي، موفقيت و تندرستي کنيد. خواست و آرزوي شما هرچه باشد، فرق نمي کند مثبت يا منفي، همان نتيجه اي را بدست مي آوريد که براساس اعتقاد و باورتان آن را به اعماق شعور و ضميرتان روانه کرده ايد. روح و فکر را نمي توان با فشار و عجله به اجابت خواسته ها وا داشت، ولي مي شود اين سخن را بر زبان جاري ساخت تا براي شعور باطن، تکليف و وظيفه اي مشخص تعيين کرد: «من بايد اين مشکل را تا شنبه حل کنم. اين موضوع برايم بسيار مهم است.»
قدرت ذهنی تان را افزاش دهيد
منظور از قدرت در اينجا هدايت زندگي از دو موضع ارزشمند و مثمر ثمر بودن است. شما موجود با اهميت و با ارزشي هستيد و هرگز دليلي وجود نداردکه اجازه بدهيد توسط خودتان با ديگران، به اين سو و آن سو کشيده شويد و ارزش هاي واقعي تان در مقام يک انسان زنده زير سوال برود. اگر بطور جدي دلتان مي خواهد مورد احترام باشيد، نگاهي دقيق به افرادي که در جلب احترام سايرين تبحر دارند بي ندازيد. اگراين کار را انجام دهيد بلافاصله متوجه مي شويد در صورتيکه از موضع ضعف وارد عمل شويد، احترام هيچکس، حتي خودتان راهم جلب نمي کنيد. وقتي با ديگران حرف مي زنيد، مستقيماً در چشم هايشان نگاه کنيد.
اگر به اطراف يا پايين بنگريد، بلافاصله اين پيام را به آن ها مي رسانيد که از خودتان اطمينان ندارید، ولي در صورتي که به چشم هاي مخاطب خيره شويد، حتی در وضعيتی که شما را در حالت عصبي قرار مي دهد، به او مي فهمانيد که از مواجهه با او هيچ ترسي نداريد.
حالت قامت و اندامتان هم نشان دهنده ي اعتماد به نفس و قدرت شخصي شماست. هميشه سعي کنيد صاف بايستيد صورتتان را هرگز با دستهايتان نپوشانيدو دستهايتان را بهم نفشاريد. به هنگام صحبت کردن هم بکوشيد تا به جاي استفاده از صداي ضعيف، باصدايي محکم حرف بزنيد.
اختيار زندگيتان را به دست بگيريد
به دست گرفتن عنان اختيار، مستلزم از ياد بردن برخي توهمات رايج اسطوره مانند است. اين توهم است که ضريب هوشي هر کس با توانايي او در حل معماهاي دشوار يا با خواندن و نوشتن و حساب کردن با سرعت معين و يا با حل سريع معادلات چند مجهولي و مطلق، اندازه گيري مي شود. برای اینکه اختیارمان را به طور کامل در دست بگیریم باید روش تفکرمان را تغییر دهیم. شما باید به توانایی تان در انتخاب احساس و عکس العملتان در لحظه از زندگی اطمینان داشته باشید، این اعتماد اهمیت اساسی دارد. احساسات شما عواطفی نیستند که به خودی خود در درونتان به وجود آید. احساس ها عکس العمل هایی هستند که خودتان انتخاب می کنید. اگر مهار عواطفتان را در دست داشته باشید مجبور نیستید واکنش هایی را که به ضررتان هستند برگزینید. برای رسیدن به چنین اهدافی لازم است مرتب تکرار کنید که مغز شما مال خودتان است و قادرید احساساتتان راکنترل کنید.
نحوه به کار گيری نيرو های درونی
تفکر، ناشي از فعاليت بخش آگاه و يا ضميرآگاه است. هر فکري که به ذهنمان راه مي دهيم در طبقه زيرين يا اعمال ضمير آگاه جاي مي گيرد و اصولا با پيروي از تفکرات و انديشه ها، اين قسمت ساخته و باور مي شود. پس ضمير ناخودآگاه هر کس مرکز هيجانات و عواطف اوست و روح خلاقه از همين کانون به وجود مي آيد. اگر فکر مثبت به ذهن راه دهيد، نتيجه ي خوبي بدست مي آوريد و چنانچه انديشه ي منفي به ذهن بسپاريد، همه ي کارها خراب مي شوند.
تفکرات شما اگر در جهت منفي به کار بيفتد، انسان را با شکست و ناکامی مواجه خواهد ساخت و در صورتي که تفکرات سازنده و مثبتي داشته باشيم، با موفقيت و سعادت رو به رو مي شويم.
ضمير باطن همان را که به او تحميل شده و آنچه را که خودتان انتخاب کرده ايد، دريافت مي کند و مانند ضمير آگاه به سبک و سنگين کردن و تعقل و انتخاب نمي پردازد و فرصت براي هيچ گونه بحثي ندارد. ضمير ناخودآگاه قدرت استدلال ندارد و به همين دليل، هر نوع تلقيني هر چند هم نادرست واشتباه باشد، همان را به ظهور مي نشاند. براي مثال، افراد تندخو و عصبي بايد روزي سه بار در اوقات معين، صبح، ظهر، شب قبل از خواب تمرين زير را به مدت يک ماه انجام دهند و به خود تلقين کنند: «من انسان خوش اخلاقي هستم. شادي، نشاط، خوشي وبي غمي در سرشت وذات من است. هر روز اميدوارتر و سازگارتر مي شوم و کانون مهر و محبت خانواده و اطرافيانم قرار مي گيرم. خوش رويي و مهرباني، قسمتي از وجود و خلق و خوي من است»
به دگرگونی و تغيير بينديشيد
از همین امروز سعی کنید که برای تعیین هویت از القاب و عناوین مادی استفاده نکنید. شما نباید خودتان را با عناوین شغلی تان معرفی کنید. استفاده نکردن از عناوين به شما کمک مي کنند تا با کلمات و عبارات پرمعناتر و ارزشمندتري خودتان را معرفي کنيد و بالاخره با ابديت يکي شويد. اگر ناخودآگاه در استفاده از عناوين پا فشاري مي کنيد، اين جمله ي تاکيدي را در طول روز چندين بار تکرار کنيد: «من به هوش و خرد بي منتهايي که تمامي اجسام و اجرام را پشتيباني مي کند، متصل هستم. من بخشي از اين مجموعه ام»
دگرگوني، يعني توانايي و تمايل براي زندگي در آن سوي مرزهاي جسم، بدون توجه به حضور جسمي، به خودتان و ديگران بينديشيد. هر روز چند دقيقه، خودتان را نه برحسب عمل کردنتان در عرصه هاي مادي، بلکه بر حسب افکار و احساساتتان در جايگاه معنوي، ارزيابي کنيد. به محض اينکه باور کنيد هستي شما بسيار فراتر از مشتي پوست و استخوان و خون و اندام هاي بدن است و هوش بي کران و ضمير ناخودآگاه، جسمتان را پشتيباني مي کند، به قلمرو دگرگوني گام نهاده و با بقيه ی مراحل اين فرآيند در جريان قرار خواهيد گرفت. عشق در قلب آدمی آشیانه دارد، این عشق به شما تعلق دارد شما می توانید وجودتان را از عشق سرشار سازید و آن را همانطور که می خواهید ابراز دارید.
کائنات، هميشه در خدمت شماست
باوجود اراده تان، شما بايد آگاهانه تصميم بگيريد. به قدرت کائنات متصل شويد و به اين ترتيب مي توانيد جهت آن را تغييردهيد. کم کم نسبت به کائنات و نسبت به خودتان به عنوان جزيي ازکل، احساس قدرداني خوشايندي خواهيد داشت. کائنات به شما کمک مي کند تا بر نفستان غلبه کرده و دست ازخودبيني برداريد. با درهم آميختن اراده و کائنات، با روح الهي هماهنگ مي شويد. به جاي اينکه خارج از نيرويي به نام کائنات عمل کنيد هميشه خودتان را با کائنات سازگار بدانيد. وقتي فکر مي کنيد گردونه ي زمانه به ضرر شما مي چرخد، زماني که موفقيت از شما روي برمي گرداند، هنگامي که از اطرافيانتان اشتباهي سر ميزند يا آنگاه که شما دچار اشتباه مي شويد، عادت هاي بيهوده اي که از گذشته همراهتان بوده نشانه هايي است که ثابت مي کند شما با کائنات سازگار نيستيد. بايد دوباره از راهي جديد براي برقراري ارتباط با کائنات وارد عمل شويد تا برايتان يگانگي با هدفتان بوجود بياورد.
واژه ي کائنات را بارها و بارها تکرار کنيد اين کار وسيله اي است که شما را به آرامش مي رساند. به خودتان بگوييد: «من مي خواهم که بتوانم براي خودم هر کاري را انجام بدهم و اين کار را باسازگار کردن خودم با نيروي فراگير کائنات انجام مي دهم.»
اگر هميشه برابر توقعات و انتظارات ديگران زندگي کنيد و در تمامي زمينه ها پيرو اصول و قواعد خاصي باشيد که آنها به شما تلقين مي کنند، از شادماني و آرامش محروم مي شويد.
اجازه ندهيد رويدادهاي جهان شما را تحت کنترل و تأثير خودشان قرار دهند؛ بلکه همواره بکوشيد تا شما بر آنها تأثير بگذاريد.
شکرگزاری ،يکی از مهم ترين راز جذب خواسته ها
هرشب قبل از خواب، چند دقيقه براي مرور اتفاقات روزانه تان وقت بگذاريد و راجع به وقايع آن روز بينديشيد. از موارد خوبي که در آن روز برايتان رخ داده، آگاه باشيد و حتماً به خاطر داشته باشيد که بايد براي مشکلاتي که در آن روز داشتيد هم خداوند را شکر گویيد.
پنج موضوع فرد يا رخدادي که درباره شان بيشتر خدا را شاکر هستيد را به ياد بياوريد. در اينجا بحث درست و اشتباه مطرح نيست، بلکه فقط هر شخص يا چيزي که در آن روز بخصوص از صميم دل بخاطرشان شکر گزار بوديد، مطرح است. شايد اين موضوع در زمينه ي اشعه ي آفتاب نسيم خنک جمله اي سرشار از عشق، يک دوست خوب و يا صرفاً درباره ي کاري باشد که در آن روز به پايان رسانيده ايد. هرآنچه را بخاطرش شکر گزار هستيد، به خاطر بياوريد و با صداي بلند اين قدر شناسي را به زبان جاري سازيد. حس شکر گزاري و قدر داني را در وجودتان پرورش دهيد و هميشه خداوند مهربان را شکر بگویيد.
وقت گذاشتن براي تفکر و نوشتن شکر گذاري و تائيد نعمات را به شکل عادت روزانه تان در بياوريد. ابزار مداوم شادي و سپاس، عشق و وفور نعمتي روز به روز بيشتر را براي زندگي تان به ارمغان مي آورد. باگذشت مدت زمان کمي، رفته رفته متوجه تغيير و تحول در درک هر يک از وقايع روزانه زندگيتان مي شويد. اينگونه، بيشتر از موارد مثبت که هر روز اطرافتان و برايتان به وقوع ميپيوندد آگاه خواهيد شد.
از طريق دعا، مناجات و تفکر مي توانید نداي درونتان را بشنوید. لحظات دعا، زماني است که بايد کمي صبر کنيد تا نه تنها به خدا، بلکه به ضمير ناخودآگاهتان نيز متصل شويد. زمان دعا، لحظه اي است که سبب تغذيه ي شما در عميق ترين سطح جسماني، احساسي و روحي مي شود.
سازنده خوشبختی، خودتان هستيد
اشخاص خاص و نا محدود، در سطوح بالاتر خوشي، شادي و سازندگي زندگي مي کنند. چون نحوه ي تفکر و انتخاب را به شکلي آموخته اند که اکثر مردم از آن دوري مي جويند. شما هم در صورتي که بخواهيد از تفکر معمولي دست برداريد و تصميم بگيريد در موقعيت هاي مختلف زندگيتان با قـدرت و تسلط عمـل کنيد، قـادريد به انساني تبديل شويد که در مراحل عالي تر سـازندگي خوشبختي اش زنـدگي مي کند. شما مي توانيد خالق شخصيت خودتان باشيد، نه حاصل برنامه ريزي ديگران!
افکار، مخلوق شخص شماست. وقتي تفکراتتان را به عنوان کليد اصلي انسانيت پذيرفتيد، در راه تغيير هر چيز در وجودتتان که مانع تسلط تان بر زندگي شود، قرار خواهيد گرفت. چنانچه بر اين باوريد که مشکلات شما ريشه ي دروني دارند. ولي در خارج از وجود خودتان به دنبال راه حل بگردید، در دنیای تصورات باطل زندگی می کنید.
افکار منفي را از صفحه ی ذهنتان بزدایيد
رابطه ي مستقيم تنگاتنگي ميان زندگي موفق و ذهن و فکر انسان و تصاوير ذهني او وجود دارد. همه در اين دنيا دوست دارند موفق و خوشبخت باشند و زماني مي توانند به اين آرزويشان برسند که خودشان را با افکار موفقيت آميزي که در سر مي پرورانند، هماهنگ و همسان کرده و با آن يکي باشند. زماني مي توانيد با آغوش باز به استقبال موفقيت برويد که در طول زندگي، بيان خواسته ها و در رابطه با اطرافيان، شغل و حتي با نيرو هاي دروني تان موفق بوده باشيد. با گفتن جملاتي مثل: «من اينک با آرامش و شادي دروني و با رفاه و آسايش هماهنگ هستم. مي دانم که ازاين به بعد قــدرت فـکري ام مانند مغناطيس نيـرومندي زنده مي شود و خواسته هايم در درون ثبت و در بيــرون به حقيقت مي پيوندد.» و «از همين حالا موفقيت و ثروت مال من است.»
طرح هاي کهنه را از ذهنتان پاک کنيد تا بتوانيد ضمير باطنتان را به آزادي و رهايي برسانيد.
برای مشکلتان، راه حل معنوی پيدا کنيد
به مشکل جدي اي که امروز با آن رو به رو هستيد، فکر کنيد آن را روي تکه کاغذي بنويسيد و سپس به آن نگاه کنيد. حالا به تمام کوشش هايي که تاکنون براي حل اين مشکل انجام داده ايد بينديشيد. خواهيد ديد تقريباً همه ي اقداماتتان براي حل مشکل به دنياي خارج از وجود شما بر مي گردد. کسي که در درون انسان است جاويدان و تغيير ناپذير است. مرگ فقط براي جسم و در دنياي مادي است، پس با خود پنهانتان صادق بمانيد. آرام و بدون هياهو خود اصيلتان را نشان دهيد.
وقتي تمايلات دروني تان آرام است، موقعي که مي دانيد چيزي به غير از آنچه ناميده مي شويد هستيد ناخودآگاه قوي تر خواهيدشد. نيازي به جر و بحث کردن نيست. فقط يک شانه بالا انداختن يا ترک محيط و با يک جواب کوتاه ولي محکم کافي است. وقتي راهنماي درونتان شما را راهنمايي مي کند لجبازي نکنيد! به خود دروني تان اعتماد داشته باشيد و در رويارويي با فشارهاي زندگي با راهنماي درونتان همراه باشيد.
سازنده ی سرنوشت، خود شما هستید
مسئولیت زندگیتان را بپذیرید. به نقشی که درآفرینش نتایج زندگی داشته اید توجه کنید. بیاموزید چگونه می توانید انتخاب های بهتری داشته باشید تا به این ترتیب چیزهای بهتری رادر اختیار بگیرید. شما مالک زندگی خودتان هستید این موضوع حقیقی انکار ناپذیر است. با هرشرایطی که در زندگی دارید پذیرش این قانون به این مفهوم است که شما دیگر نمی توانید از زیر بار این مسئولیت که چرا زندگیتان این گونه است شانه خالی کنید.
اگرمسئولیت پذیر نباشید مشکلاتتان را به درستی درک نمی کنید. چنانچه مشکلاتتان را درست درک نکنید درست با آن مواجه نمی شوید. کاملاً مشخص است که وقتی با آن درست رفتار نکنید هیچ کاری درست از آب در نمی آید.
فرار از مسئولیت مانع این می شود که کارهایتان را تحت کنترل خودتان درآورید. اگر می خواهید از این پس به عنوان یک مسئول به زندگیتان بنگرید یک نکته خوب برای تمرین برگزینید. زندگی گذشته تان را در نظر بگیرید و بررسی کنید که چرا خودتان را قربانی می دانستید. شما قادرید فعالانه هدفمند و با انتخاب خودتان پیامدها و تجربیاتی را خلق کنید و یا آن ها را تغییر دهید. تشخیص و پذیرفتن مسئولیت زندگی و سرنوشت ازجانب خودتان یک جزء سازنده و حیاتی در این برنامه است. افکارتان را روی انتخاب ها و برخوردهایی که همین حالا و در همین جا دارید متمرکز کنید. وقتی قوانین زندگی یعنی قوانینی که در زندگی شما را کنترل می کنند و آن را همانطور که هست می سازند درک کنید به خودتان می گویید: “دلیل ندارد من انتظار داشته باشم زندگیم به شکل دیگری باشد. من قادر به انجام هرگونه تغییری در سرنوشتم هستم!”
به خودتان عشق بورزید
عشق لغتی است که به تعداد انسان هایی که بر روی کره زمین زندگی می کنند برای آن تعریف و معنا وجود دارد. به نظر من: “توانایی و تمایل اینکه بگذارید اشخاصی که برایتان عزیز هستند دارای آن شخصیتی باشند که خودشان بر می گزینند بدون اینکه هیچ اصراری داشته باشید که آنها مطابق میل و نظر شما بوده و عقاید و خواسته هایتان رابرآورده سازند.”این را عشق می گویند. ممکن است این توصیف درست و عملی باشد اما واقعیت این است که کمتر کسی می تواند به آن عمل کند. شما وقتی قادرید به تغییر فوق دست یابید که ابتدا خودتان را دوست بدارید! وقتی بدانید تا چه اندازه خوب و دوست داشتنی هستید دیگر احتیاجی ندارید که دیگران با انجام خواسته ها و نظریات شما ارزشتان را تائید و تقویت کنند. به این ترتیب کم کم می توانید دیگران را دوست بدارید. اگر وجودتان در نظر خودتان بی ارزش باشد یا اینکه خودتان را دوست نداشته باشید آن وقت محبت دیگران غیر ممکن خواهد بود. به خاطر بسپارید که در هیج زمانی و تحت هیج شرایطی نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست. بیزاری از خود فقط باعث رکود و ضررتان می شود. به جای نفرت از خود احساسات مثبت را پرورش دهید ازهر اشتباه پندی بیاموزید و تصمیم بگیرید دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید.
عشق به خود یعنی پذیرفتن خویشتن به عنوان یک انسان با ارزش چون خودتان اینطور می خواهید! به علاوه پذیرفتن خویشتن به مفهوم شکایت نکردن نیز هست.
مفهوم «به خود بالیدن» و «عشق به خود» کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. «به خود بالیدن رفتاری است که محرک آن اطرافیان هستند و برای جلب نظر مساعد آنها اعمال می شود و به این مفهوم است که فرد خودش را براساس نظر سایرین ارزیابی می کند. در حالی که «عشق به خود» یعنی اینکه شما خودتان را دوست بدارید و در این راه نیازی به محبت دیگران وجود دارد و نه احتیاجی به متقاعد کردنشان… فقط پذیرش درونی خود کافی است و هیچ ارتباطی به نقطه نظرهای دیگران ندارد.
به ندای قلبتان گوش بسپارید
با انگشت سبابه به سوی تصویر خودتان در آیینه نشانه بروید به احتمال زیاد انگشتتان به قلبتان اشاره می کند نه به مغزتان! آری این موجودیت شماست!
نیم کره ی چپ مغز حسابگر است و به تجزیه و تحلیل می پردازد و همواره منطقی ترین راه حل ها و انتخاب ها را به شما پیشنهاد می دهد. اما نیم کره ی راست مغز شهودی است و از استدلال و تجزیه فراتر می رود. او به اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد حساس می شود. در صورتی که ذهنتان سرشار از ابهام و وحشت یا برعکس متاثر از عشق و شور و بقیه ی هیجانات مثبت باشد تحت تاثیر نیم کره ی راست مغزتان هستید. نیم کره ی راست همیشه با شور و حرارت انسان را به هدفش می رساند. اگر صرفاً به نداهای نیم کره ی چپ مغز گوش بسپارید مانند بسیاری از مردم تمام عمر رابا کارهای یکنواخت و روزمره سپـری کرده وهرگـز نمی توانید بااندیشـه واحساسـاتی که از شما یک انسـان واقعـی می سـازد مواجـه می شوید. اگر خودتان را با ندای ضمیر باطنتان تطبیق نکنید و به الهاماتی که از ژرفای باطنتان برمیخیزد گوش نسپارید بر واکنش های عاطفی و هیجانات خود مسلط شوید و به آرامش باطنی برسید.
عبور از موانع ذهنی
تفکر آدمی بر مبنای تصاویر شکل می گیرد که در ذهن مجسم می کند و کلمات در آن هیچ نقشی ندارند. بزرگترین خدمتی که روانشناسان در قرن حاضر کرده اند رسیدن به این واقعیت است که تصویر ذهنی درست مثل یک تجربه به مغز سپرده می شود. وقتی تصویری در ذهن مجسم می کنیم ضمیر باطن حصول آن را قطعی می داند و مثل تجربه ای با آن مواجه می شود که پیشاپیش به انجام رسیده موفقیت، سلامتی و بسیاری از فاکتورهای دیگر زندگی که توانـایی های انسان را تشکیل می دهند به همین موضوع وابسته است که چطور خودش را در ذهنیتش می بیند! اما متاسفانه افراد زیادی بخاطر شرایط نامساعد تربیتی از خودشان تصویری ضعیف و ناتوان در ذهن دارند. هیچ وقت جلوی بچه هایتان از بیماری حرف نزنید. انتظار سرایت بیماری، مزاج را مستعد می کند. رفتار و گفتار جنگجویانه و منفی در واقع با قوانین زندگی تعارض دارند. جنگ و نزاع با هر چیز راهی مطمئن به سوی شکست و ناتوانی است.
سعی کنید همیشه اطرافتان را با جملات انگیزشی پر کنید و به این ترتیب سعی کنید همیشه انگیزه لازم را در وجودتان تشکیل دهید.
تفکر چیست؟
تفکر بسیار فراتر از کاری است که انجامش می دهید. در واقع وجود شما و همه ی ما از اندیشه تاثیر پذیرفته است. اندیشه به جز قالب فیزیکی ما ذهنمان را به این سو و آن سو می کشد تمام هستی مان را در بر می گیرد. فکر پدیده ای است که با آن به دنیا آمده اید. فقط اعمال و رفتار شما از اندیشه نشأت نمی گیرد بلکه تمام زندگیتان تحت تاثیر اندیشه است. به محض اینکه این نظریه را بپذیرید نحوه ی نگرشتان به اندیشه به عنوان آنچه قسمت وسیعی از وجودتان را تشکیل می دهد آسان تر است. وقتی افکارتان به درستی پرورانده و درونی شوند سرانجام به صورت حقیقی در جهان ماده ظاهر خواهندشد. انسان به وسیله ی تصاویر می اندیشد و همین تصاویر به واقعیت های باطنی تبدیل می شوند. به محض اینکه از علت و عملکرد فرآیند تصویر آگاه شوید و آن را در زندگیتان پیاده کنید موفقیت های غیرقابل انتظاری را به سوی خودتان جذب می کنید. از چیزی که دوست دارید در زندگی تحققش را ببینید تصویر روشنی در ذهنتان بیافرینید توجه درونی تان را به این تصاویر معطوف دارید و هم گام با این تصاویر در ذهن عشق را به جهان بیرون از وجودتان بفرستید!
تحت تاثیر القائات روشن قرار بگیرید
القائات دیگران هنگامی موثرند که از طرف خودتان مورد پذیرش قرار بگیرندو رضایت باطنی در این موضوع شرط اصلی و اساسی است.وقتی منفی بافی می کنید و ناله سر می دهید ضمیر باطن تان را از این پیامها پر و آکنده میسازیدو او نیز واکنش نشان می دهد.در حقیقت این خود شما هستید که در برابر خوشبختی تان مانع ایجاد می کنید و بدبختی,فقر, ناتوانی و ضعف یا انگیزه را به سوی خودتان جذب می کنید.
باید ناگهان تصمیم بگیرید که منفی بافی را از خودتان برانید و در روز چند بار به خودتان تلقین کنید:«برای اینکه به پاسخ برسم باید از هوشم کمک بگیرم.هوشم مرا راهنمایی می کند می دانم که عقل و هوشم همین حالا پاسخ مناسب را به من میدهد و آنچه را که میخواهم برایم مهیا می کند.همه چیز روبراه است.» سپس این جملات انگیزشی را در ذهن با ایمان کامل تکرار کنید:«ضمیر ناخودآگاهم هر جوابی که احتیاج دارم برایم آماده می کند. جواب خودش در برابرم ظاهر می شود. ایمان و اعتقاد عمیق من شکوه و عظمت روحم را آشکار می سازد و مرا از وفور نعمت بهره مند می کند.»
ترس را از خودتان برانید و به خودتان تلقین کنید: « من با نیروی ضمیر باطنم قدرت انجام هر کاری دارم.»
از شناخت خدا تا رسیدن به آرزوها
من باور دارم که تمامی افراد قادر به احساس نیروی لایزال خداوند در درونشان هستند می توانند با آن ارتباط برقرار کنند آنرا بشناسند وبه آن اعتمــاد کنند.
ما در دنیای بیرونی نوع آشکار آگاهی نهفته ی در زندگی را می بینیم ولی نمی توانیم آنرا با واژه ها توصیف کنیم. آگاهی نهفته وقتی بدست می آید که به کائنات اجازه بدهید نقش فعالی در زندگی ایفا کنند. این تصمیمی کاملاً شخصی و خصوصی است و به توضیح احتیاجی ندارد. هنگامی که این تصمیم باطنی را اتخاذ می کنید به تدریج آگاهی نهفته به بخشی نهفته از فطرت شما تبدیل می شود. اینکه فقط گوشه ای بنشینید و فقط درباره ی راهی برای رسیدن به آرزوها بیندیشید کار کاملاً بیهوده ای است. شما باید با کنار گذاشتن شک و تردید و اعتماد به احساسات درونی تان فضایی برای ورود خدا در زندگیتان باز کنید. هر انسانی اینک جسم است. زمانی جنین بوده، قبل از آن نطفه و پیش از آن انرژی بی شکل… این انرژی با قدرت بی انتهای خداوند شما را از ناکجا آباد به زمین آورده. در سطوح بسیارعالی تر معنویت فقط خداوند است که آدمی را به سوی سرنوشت مقدرش فرستاده. وجه خلاقیت وجود خداوند انسان را پیش می راند تا آنچه اراده کرده به تنهایی و یا با کمک افراد دیگر بیافریند.
بخشش ازمهمترین عوامل جذب خواسته ها
اگر حس می کنید در قسمتی از زندگیتان دچار درماندگی هستید و یا اینکه هر چیز دلخواهتان را جذب نمی کنید از مهمترین دلایل آن می تواند عدم بخشش باشد. بخشیدن سایرین از بعضی نظرها به کار انداختن «خود درون»است. وقتی به کسی می گویید تو را بخشیدم در حقیقت گفته اید که به شکلی بر او برتری دارید. گام مهمتر این است که از کسانی که فکر می کنید به آنها ضربه ای زده اید عذر بخواهید. به این شکل خودتان را نیز مورد بخشش قرار داده اید!
وقتی قضاوت را کنار بگذارید، خودتان را آزاد می کنید و اغلب زمانی خودتان را آزاد کردید، دیگران درست همان کار مورد نظر شمارا انجام می دهند. ولی انگیزه شما باید ناشی از بخشیدن خودتان باشد. هر روز به خودتان یادآوری کنید که خدمت به هم نوعان والاترین عبادت ها در برابر خداست و از راه این اعمال پژوهش روحانی تان به ثمر می رسد. لازم نیست دیگران را متقاعد سازید که با کائنات ارتباط برقرار کرده اید باید آن را در عمل نشان دهید. ظهور شادی و برکت نهفته در درونتان به عنوان پاداش برایتان کافی است.
تاثیر دعا بر زندگی
جای بی سرو صدا پیدا کنید وحداقل ده تا پانزده دقیقه در آنجا به سر ببرید. با آسودگی صاف در گوشه ای بنشینید. سعی کنید اصلا منقبض نباشید نفس عمیقی بکشید خودتان را آرام کنید. حداکثر تلاشتان را بکنید که تمامی افکار مربوط به گذشته یا آینده را از ذهنتان دور کنید و همه ی حواستان را به زمان حال متمرکز کنید. به افکارتان که به ذهنتان وارد شده و از آن خارج می شود دقت کنید. اگر فکری به ذهنتان خطور کرده آن را نادیده نگیرید فقط به آن توجهی کنیدو بعد آن را بحال خود بگذارید سپس دوباره بر روی تنفس متمرکز شوید. اگر دریافتید که ذهنتان به جای دیگری رفته ببینید به کجا رفته و بدون اینکه قضاوتی درمورد آن بکنید باز هم بسراغ نفس کشیدن بروید و اجازه بدهید تنفستان افکارتان رامهار و کنترل کند. پس از اینکه مدت معین به پایان رسید آرام بنشینید آهسته به طرف افکارتان بازگردید و در این زمان حواستان به اطرافتان باشد. به نرمی از جایتان برخیزید و به اندامتان کمی کشش بدهید.اکنون آماده شده اید که با آرامش کامل وانرژی بسیار زیاد سراغ کارهای روزمره تان بروید! تمرین مرتب مراقبه به شما کمک می کند تا ذهنتان را از پرت شدن حواس دور کنید،افکارتان را پاکسازی کرده وسطح ارتباط معنوی تان را ارتقاء دهید.
“مراقبه یعنی سکوت و آرامش برای مدت زمانی مشخص و تمرکز بر روی نحوه تمرکز.”
فقط با اعتقاد و ایمان کامل درونی است که دعاهایتان مستجاب می شود. ارزش دعای مداوم این نیست که خدای مهربان حرفهای دل ما را بشنود بلکه ما به این شکل پیام او را خواهیم شنید.تردیدی نیست که دعا کردن برای مقابله با خطرها عامل معجزه آفرینی است اما هرگز نباید تا زمان به ظهور نشستن گرفتاری ها دست بر روی دست بگذاریم و دعا نکنیم بلکه بهتر است این عامل شگفت انگیز را به دست فراموشی نسپاریم و حتماً دقایقی از اوقات شبانه روز را به دعا اختصاص بدهیم تا آرامشی عمیق در عمق وجودمان پیدا کنیم.
پول و ثروت را به زندگیتان وارد کنید
برای رسیدن به اهدافتان باید دو ایده مشخص را به ذهنتان وارد کنید و آن دو ایده ثروت و موفقیت است. با تکرار «ثروت و موفقیت» استعدادهای قدرتمند نهفته در آنها را آزاد می سازید و به فعالیت وا می دارید تا بر اساس اصول و قوانین خلل ناپذیر شعور باطن، تجلی خواسته ها و آرزوهایتان را در دنیای بیرون شاهد باشید. درصورت باور داشتن و ایمان آوردن به فقر درست همان را بدست می آوریم. به اصول ثروتمند شدن ایمان بیاورید تابه آرزوهایتان برسید. قبل از خراب کردن دنیای فقر و بدبختی باید ابتدا جایگاه و ریشه ی فقر را در ذهن و نفسمان از بین ببریم و نابود سازیم. افکار انسان خلاق هستند و هر فکری گرایش دارد که در زندگی شخص متجلی شود. موفقیت، پیشرفت، ثروت و بسیاری از نکات مثبت دیگر وقتی در زندگی پدیدار می شودکه آنها را انکار نکنیم. هرکسی خودش باید در جهت ترقی و خوشبختی خودش بکوشد. انکار افکار مثبت همچون مخلوط کردن اسید در ماده ی قلیایی است که ماده ی خنثی می سازد.پس بکوشید افکار خوب را خنثی نکنید. هر چه را که واقعی احساس کنید بالاخره به شکلی در زندگی خودش را نشان خواهدداد. آن نگرشی که ما را از لذت بردن از لحظاتمان باز میدارد یا ما را در موضوعی قرار می دهدکه رفتاری خود ویرانگرانه داشته باشیم نگرشی ویرانگر است. با ثروتهای درونتان ارتباط برقرار کنید و وفور نعمت، ثروت، موفقیت و…را از او بخواهید. با اندیشیدن در مورد این موضوعات، ذهن و ضمیر پاسخ مناسب را در اختیارتان می گذارد.
تفکر نامحدود
آنچه را که تفکر نامحدود نام دارد نیازمند کوششی سازنده از طرف شماست. شاید تفکر نامحدود والاترین هنر در حد قابلیت های انسانی باشد. انسان هایی که تفکر نامحدود را برمی گزینند موجوداتی خشنودو راضی هستتند. احساس می کنند به جهان تعلق داشته و از تمامی جنبه های زندگیشان رضایت خاطر دارند. حس می کنند مورد علاقه بوده و قادرند بدون قید و شرط و رنج دوست بدارند. همیشه بر زمان حال تکیه دارند و یقین دارند که به هر ترتیبی اوضاع پیشرفت خودش را دارد. چنین انسان هایی چگونگی فکر و رفتارشان را براساس عقاید دیگران تعیین نمی کنند. آنان درباره ی کارهایشان با خودشان مشورت می کنند و این اعتماد به نفس به آنها امکان می دهد تا کاملاً فارغ از عقاید دیگران عمل کنند. افراد نامحدود خودشان راتعیین کننده ی سرنوشتشان می دانند به همین دلیل هرگز خودشان را با شرایط وفق نمی دهند و در اکثر شرایط قادرند کاملاً طبیعی فکر کرده و رفتاری خودجوش داشته باشند و علت عمده این موضوع فقدان اضطراب در مورد قضاوت دیگران است. مسئله ی مهمی که درباره ی این آدم ها باید درک کرد این است که در برنامه ها و مسئولیت هایشان با تمام وجود درگیر می شوند و این درگیری از محدوده ی دنیای شخصی شان در می گذرد. ایشان به جای اجتناب از تجربیات جدید از آنها استقبال می کنند. نامحدودها در سطح بالاتری زندگی می کنند بیشتر به این دلیل که یادگرفته اند به جای انتقاد براساس درک و قدردانی فکر می کنند.
در حقیقت افراد نامحدود اختیاردار افکار در نتیجه برخوردهای خودشان هستند و نظریاتی را انتخاب می کنند که مطابق با آنها کارهای کوچک اهمیت خود را داراست و به جای اینکه زندگیشان را نکبت بار کنند، زندگی در خدمتشان قرار می گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید