رهایی از افسردگی و شاد بودن در 4 گام

می خوایم در مورد شخصی بگیم که با افسردگی بالینی و وسواس فکری بزرگ شده بود. او همیشه فکر می کرد خوشحالی افراد واقعی نیست و درکی از شاد بودن طولانی مدت و رهایی از افسردگی نداشت. اون قدر به مبارزه عادت کرده بود که نمی تونست زندگی ای رو تصور کنه که آسون بگذره یا افراد خوشبختی رو تصور کنه که واقعی باشند.
از اون جایی که نمی خواست دیگران رو به خاطر افسردگیش تحت فشار بذاره، راجع بهش با هیچ کسی صحبت نکرد. به جاش سعی کرد مثل بقیه باشه و طبیعی رفتار کنه.
او زیاد الکل می نوشید و قرص های رژیمی می خورد تا جذابیتش رو حفظ کنه و مورد توجه دیگران باشه. به این امید که هرگز نفهمند چقدر راجع بهش اشتباه می کردن.
به خاطر تمام چیزهایی که فکر می کرد اشتباهه احساس می کرد گرفتار اختلالاتش شده. کار به جایی رسید که یک روز با خودش فکر کرد دیگه نمی تونه از پس خودش و مشکلاتش بر بیاد.
در سال ۲۰۰۵ سعی کرد خودش رو بکشه
خوشبختانه هم اتاقیش مانعش شد. روز بعد برخلاف میلش برای بیرون اومدن از این وضعیت و رهایی از افسردگی وارد برنامه بیمارستانی شد. در بخش روانی، آزادی زیادی نداشت. مجبور بود ساعت های مشخصی رو در جلسات گروهی بگذرونه و در ساعت مشخصی بخوابه. حتی نمی تونست انتخاب کنه که دارو مصرف کنه یا نه.
این احساس گیر افتادن وحشتناک ترین چیزی بود که در تمام عمرش تجربه کرده بود.
وقتی آزاد شد، احساس می کرد نور زیادی به قلبش تابیده.
او برای رهایی از افسردگی آزادیش رو غنیمت می شمرد

به محض اینکه وارد دنیای آزاد شد. تصمیم گرفت برای این احساس ناراحتی و برای رهایی از افسردگی کاری انجام بده.
با پذیرش این اختلالات ناتوان کننده، مسئولیت رو از دوش خودش برداشت. احساس می کرد به او حکم ابدی ناامیدی داده شده که ارزش جنگیدن نداره.
بعد از اینکه متوجه شد زندگی بدون انتخاب یا بدون تلاش برای پیشرفت می تونه تا چه حد بد و تاریک باشه، فهمید راهی برای ادامه دادن زندگی به سبک خودش وجود نداره و باید هر طور که شده چاره ای برای این مشکل پیدا کنه.
مطلب پیشنهادی: تغییر در زندگی و موفقیت چگونه امکان پذیر است؟
او انتخاب کرد که برای رهایی از افسردگی زندگیش رو تغییر بده
در سال های بعد، برای رهایی از افسردگی قدم هایی برداشت با اینکه غیرممکن به نظر می رسید. تصمیم گرفته بود که تسلیم اختلالاتش نشه.
او بارها شکست رو تجربه کرد. اما هر بار که زمین می خورد، دوباره بلند می شد و به راهش ادامه می داد.
۷ سال بعد تونست در این زمینه مربی گری کنه. تصمیم گرفت به دیگران کمک کنه تا اونا هم بتونن به احساس شکست و ناامیدی غلبه کنن. راه های مقابله با اختلالات رو یاد بگیرند و خوشبختی رو کشف کنند.
در ادامه گام هایی رو یاد میدیم که اگر به اونها عمل کنید، قطعا شما هم میتونید از افسردگی نجات پیدا کنید .
مهم نیست در چه مرحله ای از زندگیتون هستید؛ اگر احساس شادی ندارید، شرایط رو تغییر بدید
بسیاری از افرادی که به صورت آنلاین و یا به طور خصوصی مشاوره می گیرند، معتقدند که برای رهایی از افسردگی و تغییر دادن احساساتشون ناتوانند. زندگی خیلی کوتاه تر از اونه که بخواید با احساس غم و ناامیدی سر کنید.
در واقع بیماری ها، اختلالات و شرایطی وجود داره که هیچ کنترلی روی اونا نخواهید داشت و غیر قابل تغییرند.
شما انتخاب می کنید که چطور به مسائل واکنش نشون بدید

این انتخاب شماست که چطور به مسائل نگاه کنید. شما یاد می گیرید زمانی که زندگیتون رو تهدید می کنند چه اقدامی کنید.
کاری که باید انجام بدید، ایجاد شرایطی برای رهایی از افسردگی و احساس خوشبختیه، حتی اگر فکر می کنید زندگیتون پر از نقاط تاریکه. در جایی از زندگی همیشه نور وجود داره و ما در اینجا تصمیم داریم برای پیدا کردن اون روشنایی به شما کمک کنیم.
مراحلی برای بهبودی وجود داره که امیدواریم به خوبی بهشون عمل کنید:
از راه های رهایی از افسرگی؛ در موردش صحبت کنید
بیان احساسات و کمک خواستن بدون احساس گناه برای روند بهبودی و رهایی از افسردگی بسیار اهمیت داره. یک دوست، عضو خانواده یا درمانگر قابل اعتماد پیدا کنید که بتونید باهاش روراست باشید. مطمئن بشید که شخص درستی رو انتخاب کرده باشید. کسی که:
- از شما پشتیبانی کنه.
- دوست داشته باشه که کمکتون کنه.
- متعصب نباشه.
تراپی اهمیت خیلی زیادی داره. حتی اگر دچار اختلال خاصی هم نیستید، تراپی می تونه به شما کمک کنه تا با افکار مزاحمی که احساس شادی رو ازتون سلب می کنه مقابله کنید.
مطلب پیشنهادی: هورمون شادی در مغز چگونه عمل میکند؟ آنها را بشناسید
دوباره تمرکز کنید
برای ایجاد احساس خوشبختی و رهایی از افسردگی در زندگی چه کاری می تونید انجام بدید؟ به جای پرداختن به افکار منفی (مثل چیزهایی که هیچ کنترلی روی اونا ندارید)، روی اقدامات مثبتی که می تونید انجام بدید تمرکز کنید. حتی اگر همه چیز در اطراف شما تاریک به نظر برسه، شما باز هم می تونید برای رسیدن به نور تلاش کنید.
بسیاری از افرادی که دوست دارن درمان بشن، در ابتدای مسیر بهبودی خودشون، هرگز نمی دونن که چطور «شاد بودن» رو شروع کنن. روش های زیادی رو امتحان می کنن تا ذهنشون رو از افکار منفی خالی کنن. باید دونست در مراحل ابتدایی، ورزش موثرترین راهه، چون میزان استرس رو کاهش می ده، باعث افزایش تمرکز می شه و کمک می کنه که فرد در طول تمرین و بعد از تمرین احساس قدرت زیادی داشته باشه. به همین خاطر باید اشتیاق به حفظ سلامتی و تناسب اندام رو کشف کرد چرا که این موضوع، شادمانی زیادی رو به زندگی سرازیر می کنه.

یک مانترا بسازید تا …
مانتراها در هر بخشی از روز و برای رهایی از افسردگی به شما کمک می کنند. بیشترین موردی که در شرایط دشوار میشه ازش استفاده کرد، اینه: «تو می تونی این کار رو انجام بدی.»
در واقع، تلاش کنید که یک عبارت، نقل قول یا کلمه ی اختصاصی بسازید. مانترای شما باید بتونه در زمان مواجهه با چالش ها بهتون قدرت بده.
مانتراهای پیشنهادی ما:
- نذار این شکستت بده.
- این من رو نمی کشه، بلکه قوی ترم می کنه.
- نفس بکش.
شما می تونید اینا رو با صدای بلند بگید و تکرار کنید. ما اما ترجیح می دیم در ذهنتون تکرارشون کنید.
به ایده های جدید نیاز دارید؟ برای الهام گرفتن از Pinterest دیدن کنید. تصاویر شگفت انگیزی وجود داره که به یک فرد افسرده انگیزه حرکت می ده.
برای رهایی از افسردگی احساس خوشبختی رو به دیگران هدیه بدید

هدیه دادن احساس خوشبختی به دیگران، بار سنگین مشکلات و احساسات منفی رو از دوش شما برمی داره و باعث رهایی از افسردگی می شه. محاله که سعی داشته باشید به شخص دیگه ای کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشه و بعد از اون همچنان افسرده باشید.
ما نمی گیم برید به دیگران کمک کنید تا فرصتی برای فکر کردن به افسردگیتون نداشته باشید! برعکس، توصیه می کنیم خودتون رو در اولویت قرار بدید. از سلامت روحی و جسمیتون مراقبت کنید، اما بعد از جلسات درمان، داوطلبانه به کمک دیگران هم برید. در ادامه می بینید که چه احساس خوب و شگفت انگیزی خواهید داشت.
همواره به یاد داشته باشید مهم ترین کاری که باید انجام بدید اینه که انتخاب کنید تا برای رسیدن به خوشبختی بجنگید.
اگر اجازه بدید که زندگی به طور پیش فرض براتون اتفاق بیفته، می بینید که گزینه های بسیار کمی برای شاد بودن و رهایی از افسردگی در اختیارتون می ذاره. پس:
- چرا نتونید کسی باشید که رویاهاش رو زندگی می کنه؟
- چرا نتونید همون داستان موفقی باشید که تو مجله ها می خونید؟
- چرا نتونید همون کسی باشید که دنیا رو تغییر می ده؟
انتخاب کنید که زندگیتون رو تغییر بدید و لحظات خوبی رو برای خودتون رقم بزنید.
دیدگاهتان را بنویسید