5 عادت نامعمول مدیران بزرگ که باید بدانید
چندین ویژگی برجسته در مدیران بزرگ وجود دارد که اکثر مقالات راجبشان صحبت می کنند. این ویژگی ها شامل توانایی تقسیم وظایف، توانایی ارتباط برقرار کردن، تاثیرگذار بودن، نمونه دیگران بودن، پذیرای پیشنهادات بودن، فروتن بودن و یک سری دیگر ویژگی ها که در اکثر مقالات می توان پیدا کرد. اما باید بگوییم که ویژگی های دیگری هم مدیران بزرگ دارند که غالباً راجبشان صحبت نمی شود که در ادامه این مقاله مدیریت کسب و کار، پنج مورد از آن ویژگی ها را بیان می کنیم.
1- “سیاست درهای باز” را کنار گذاشته اند
سیاست درهای باز زمانی تصویب شده بود تا به کارمندان قدرت بیشتری داده شود و میزان همکاری بین تیم ها و شرکت ها افزایش یابد. این سیاست قبلاً که سلسله مراتبی وجود داشت و کارکنان از ارتباط با بالادستشان می ترسیدند، مفید بود؛ به این صورت که کانال و راهی برای کارمندان بود که بتوانند درخواست کمک کنند و نگرانی های خود را ابراز کنند.
اما زمان ساختارهای سفت و سخت سلسله مراتب به پایان رسیده است. هرچند قانون از یک شرکت تا شرکتی دیگر، یا از یک فرهنگ تا فرهنگی دیگر متفاوت است؛ این نقطه اشتراک وجود دارد که ارتباط با مدیران و بالادستان راحت تر شده است. در حقیقت، ما فراتر از این طیف هم گذر کردیم که حتی دیگر ترسی نداریم از اینکه بیش از حد ارتباط برقرار کنیم یا بیش از حد کمک بخواهیم.
مدیران خوب متوجه این نکات هستند و به دو علت از سیاست درهای باز خودداری می کنند. دلیل اول اینکه، کنار گذاشتن این سیاست، به معنی محافظت از کارکنان و تمرکز آنان است. دلیل دوم نیز مستقل و باهوش تر شدن کارکنان است. منظور این نیست که آنان دیگر به اعضا تیم کمک نخواهند کرد بلکه برعکس، پروتکل ها و روش هایی فراهم می کنند که اعضای تیم شان قدرتمندتر شوند و احساس نکنند که تنها گذاشته شده اند. این مدیران سعی می کنند که اعضای تیم در بلند مدت بهتر شوند و این ویژگی بعدی است که می خواهیم راجبش صحبت کنیم.
[restrict level=1]
2- اهداف بلند مدت در سر دارند و این نوع طرز فکر را بین اعضا رواج می دهند
مدیران بزرگ صبور هستند و برنامه هایی که سود های دراز مدت دارند را بر پیروزی های کوتاه مدت ارجحیت می دهند؛ زیرا این مدیران می دانند که دستیابی به موفقیت های بزرگ زمان بر است. اهداف بلند مدت تنها وقتی نتیجه می دهند که شما حاضر باشید از دست آوردها و گام های رضایت بخش کوچک بگذرید. این مدیران سعی می کنند هم کارکنان و هم تیم مدیریت را در جریان این انتظارات و اهداف بگذارند تا بلکه تمام تلاش ها یک سو شوند.
3- به رشد شخصی اعضای تیم اهمیت می دهند
اغلب در شرکت ها، بدون اینکه به تیم گفته شود اهداف بزرگی برنامه ریزی می شوند؛ مدیران بزرگ متوجه می شوند که مشکل بزرگی در این برنامه است. رشد شخصی اعضای تیم نیز مهم است و اعضا باید نسبت به روز قبل بهتر و بهتر شوند در غیر این صورت ممکن است که در هر سال اهداف بزرگ تری کسب نکنند که این به معنی درجا زدن است. مدیران بزرگ به اعضای تیم کمک می کنند که عادات، توانایی ها و دانش شان را به طور دائم به روز کنند، اما نه با دستور دادن بلکه با آموزش و الگو شدن برای کارکنان.
4- ترسی از بروز ضعف ها و ناآگاهی های خود ندارند
نقطه اشتراک مدیران، مدیر اجرایی، معاون و رئیس چیست؟! اینکه همه آن ها انسان هستند! بله چه سوال احمقانه ای! ولی واقعاً متعجب می شوید که چقدر از مدیران این حقیقت ساده را فراموش می کنند.
اعضای تیم می دانند که شما یک انسان هستید که ضعف و نقض ها و ناآگاهی های خودتان را دارید. مدیران بزرگ از این موضوع باخبر هستند و سعی نمی کنند که تظاهر به کامل بودن کنند. این مدیران نه تنها از ضعف هایشان خجالت نمی کشند بلکه پیش از گوشزد دیگران آن ها را می پذیرند؛ زیرا می خواهند اعضای تیم از آن ضعف ها با خبر باشند و به عنوان یک تیم واحد خلاء ها را پر و کامل کنند. شما می توانید بیشتر از این موضوع در کتاب قانون بی قانونی نوشته رید هیستینگ بخوانید که با جزئیات کامل محیط کاری و فرهنگ نتفلیکس را مثال زده و توضیح داده که چطور این موضوع، اعضا را به یک تیم واحد تبدیل کرده است.
کامل و بی عیب و نقض بودن موضوعی است که زیادی بزرگ شده اما مدیران بزرگ وسواس زیادی برای آن خرج نمی کنند.
5- مراحل و پروسه های انجام کار بیش از نتایج برای آن ها اهمیت دارد
این یکی از موارد بسیار مهم است. مدیران خوب تمرکزشان بر پروسه و مسیر پیروزی است و به دنبال بهترین عملکرد هستند. آن ها معتقد هستند که اگر مسیر موفقیت آمیز باشد، نتایج نیز همانطور خواهند بود.
تمرکز بر نتایج خیلی راحته، اما اگر بر پروسه نظارت کافی یا مناسب نداشته باشید یا برنامه ریزی ها را مناسب نچیده باشید، تغییر دادن نتیجه بسیار دشوار خواهد بود؛ از طرفی اگر شما اعضای تیم را در پروسه و مسیر هدایت کنید که کارشان را درست انجام دهند، نتایج به خودی خود بهتر خواهند شد.
مدیران بزرگ معتقدند که با وجود عملکرد دقیق، اگر نتایج به حد دلخواه آنان نرسید، اصلاح کردن عمدتاً برعهده آنان است تا دیگر اعضا؛ چون احتمال این وجود دارد که نتایج با مسیر آنطور که انتظار می رفت همخوانی نداشته باشد و بدین منظور ممکن است که نیاز به تغییراتی در برنامه اجرایی باشد. مدیران بزرگ خودشان وظیفه همخوانی مسیر و نتیجه را برعهده می گیرند.
[/restrict]
دیدگاهتان را بنویسید